روي تخته سنگي نوشته شده بود: اگر جواني عاشق شد چه کند؟
من هم زير آن نوشتم: بايد صبر کند. براي بار دوم که از آنجا گذر کردم
زير نوشته ي من کسي نوشته بود: اگر صبر نداشته باشد چه کند؟
من هم با بي حوصلگي نوشتم: بميرد بهتر است.
براي بار سوم که از آنجا عبور مي کردم. انتظار داشتم زير نوشته من نوشته اي باشد.
اما زير تخته سنگ جواني را مرده يافتم
:: بازدید از این مطلب : 819
|
امتیاز مطلب : 170
|
تعداد امتیازدهندگان : 38
|
مجموع امتیاز : 38